ناتوانی در جریانسازی و روایت اول/ به رسانههای رسمی بسنده نکنید
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۷۷۵۹۷
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، اکبر نصراللهی در نشست برخط «تحولات و آرایش رسانهها در دهه پنجم انقلاب اسلامی، فرصتها و مسؤولیتها» نهضت سواد رسانهای اصفهان با تشریح تغییرات رسانهها اظهار کرد: کنشگران رسانهای متعهد و دلسوز نمیتوانند در دهه پنجم انقلاب اسلامی با راهبردها و رویکردهای اوایل انقلاب و با محدود شدن به همان ابزارها و روشها، افکار عمومی را اقناع، مخاطبان را جذب و با جنگ شناختی دشمنان مقابله کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه افزود: پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی، تغییرات گستردهای را در آرایش رسانهها و مصرف مخاطبان و کاربران ایجاد کرده است؛ بنابراین ضرورت دارد در مدیریت تولید و توزیع پیامها به این تغییرات از جمله تنوع و تعدد بازیگران رسانهای، دسترسیهای کاربران به رسانههای سنتی و شبکههای اجتماعی و همچنین نقش و مشارکت آنان در تولید و توزیع پیام توجه شود.
نویسنده کتاب مدیریت پوشش اخبار بحران در رسانههای حرفهای تصریح کرد: اثرگذاری بر مخاطبان به ویژه جوانان و جلب مشارکت و اعتماد آنان، جلوگیری از شبهات، مقابله با آسیبها و خروج از محاصره تبلیغاتی دشمنان، بدون شناخت دقیق اطلس جدید رسانهای، آگاهی از ظرفیتهای رسانهای خود، رقیب و دشمن و نیازها و ذائقههای مخاطبان و کاربران و دسترسیهای آنان امکانپذیر نیست.
وی افزود: از سالها قبل به ویژه در دهه پنجم انقلاب اسلامی با پدیدهها و آرایشهای رسانهای روبرو شدهایم که در گذشته چنین آرایشی در فضای رسانهای وجود نداشته است.
مواجهه جهان با پدیده ارتباط جمعی شخصی
نصراللهی افزود: پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی، پدیده ماهواره و اینترنت و دسترسی فراتر از رسانههای سنتی داخلی مثل مطبوعات و رادیو تلویزیون را موجب شده است و از دهه ۱۹۶۰ به بعد هم با گسترش استفاده از اینترنت و پلتفرمهای مبتنی بر وب، جهان از جمله مردم ایران با پدیده «ارتباط جمعی شخصی» مواجه شدهاند.
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه ویژگی برجسته پدیده ارتباط جمعی شخصی را خروج از انحصار رسانههای رسمی و حاکمیتی و مشارکت همه در تولید و توزیع پیام دانست و افزود: در دهه پنجم انقلاب به تعداد گوشیهای هوشمند، رسانه وجود دارد؛ همه صاحب رسانه، تولیدکننده پیام و توزیع کننده آن هستند و به گرفتن مجوز از جایی نیاز ندارند بنابراین در این شرایط نوع و قواعد دروازه بانی اخبار و زمان و میزان توزیع پیام هم دستخوش تغییرات گستردهای شده است و همه نوع روابط میان فردی و جمعی و نوع حکمرانی را هم تغییر داده است.
نویسنده کتاب راهنمای پوشش خبری گفت: پدیده دیگری که به موازات پدیده ارتباط جمعی با آن روبرو هستیم، کمرنگ شدن نقش رسانههای سنتی مانند رادیو تلویزیون و خبرگزاری ایرنا است؛ صدا و سیما و ایرنا، ظرفیت مردم و انقلاب است و هنوز هم نقش مهمی دارند، اما با قاطعیت میشود گفت به دلیل تغییرات در نوع و میزان مصرف رسانهای مردم و همچنین اشکالات متعدد ساختاری و مدیریتی در صدا و سیما و سایر رسانههای رسمی مثل ایرنا، این رسانهها در مدیریت افکار عمومی و تأمین نیازهای متعدد و متنوع مردم در آرایش جدید رسانهای نه تنها در تراز انقلاب اسلامی و مثل گذشته یکه تاز نیستند بلکه ناتوان در جریانسازی و روایت اول هستند.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: این تغییرات باعث شد تحول در سازمانها و بخشهای مختلف جامعه و حکمرانی روی دهد و فعالان رسانهای به ویژه کنشگران فضای مجازی بدون شناخت این تغییرات نمیتوانند اثرگذار باشند، قویترین کنش گر سیاسی یا اقتصادی هم نمیتواند بدون ابزارهای رسانهای امروزی و شبکههای اجتماعی موفق باشد.
خروج از انحصار رسانهای پس از انقلاب اسلامی
وی ابراز داشت: این تغییرات و تحولات در کنار برخی از تهدیدات و آسیبها، فوایدی هم به دنبال داشت که یکی از مهمترین آنها، خروج از انحصار کشورهای غربی بود که این انحصار قبل از انقلاب و دو دهه اول بعد از پیروزی انقلاب به خوبی قابل مشاهده بود، یعنی میدیدیم که رسانههای کشورهای اسلامی و در حال توسعه ناخواسته، مصرف کننده محصولات رسانهای غرب بودند.
نصراللهی ادامه داد: تکنولوژیهای ارتباطی و پدیده ارتباط جمعی شخصی، شرایط بالقوه روایت صحیح از واقعیتها و ارائه تصویر واقعی ایران و گفتمان انقلاب و دیده و شنیده شدن انقلاب را فراهم کرده است؛ این امکان در دهههای ابتدایی انقلاب فراهم نبود اما امروزه با وجود برخی محدودیتهای موجود در برندها معروف و پلتفرمهای مسلط شبکههای اجتماعی، اگر رسانههای جبهه انقلاب و افراد دلسوز و متدین و ایرانی اراده کنند میتوانند صدای خود را از همان ابزارهای غربی به دنیا برسانند و تا حدود زیادی جلوی روایتهای جعلی، یک طرفه و غلط غربیها را بگیرند.
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه گفت: پس نباید فضای مجازی و رسانههای جدید را تهدید دانست، اگرچه فرصت مطلوب ایجاد نشده ولی فرصتهای خوبی در این زمینه ایجاد شد و باید از همین فرصتها استفاده کرد تا جلوی دیکتاتوری رسانهای غرب گرفته شود.
مقاومت برخی از مسؤولان و رسانهها در مقابل تغییرات از تهدیدهای دهه پنجم انقلاب
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود یکی از تهدیدهای دهه پنجم انقلاب را مقاومت برخی از مسؤولان و رسانهها در مقابل تغییرات و تحولات رسانهای و درک نادرست و یا ناکافی آنان از تحولات رسانهها و مخاطبان دانست و گفت: برخی مسؤولان و کنشگران حاکمیتی در داخل هنوز تغییر و تحولات گسترده در رسانهها، مخاطبان و کاربران و الزامات حکمرانی جدید رسانهای را باور ندارند و در فضای دهههای اول انقلاب حبس شدهاند و این خودمحبوسی، فرصت سوزی برای دشمن را موجب شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: در برخی مقاطع به جای اینکه دست نیروهای مذهبی و فهیم و با اعتقادات ملی در استفاده از ظرفیتهای رسانهای باز گذاشته شود تا در کارزار رسانهای مانع تحقق اهداف دشمنان شوند، دست و پا و چشمان آنان را بستهاند.
وی گفت: تأخیر در شروع و تعجیل در توقف در موضوعات مهم و مورد نیاز مردم و کشور از دیگر تهدیدات ناشی از درک نادرست از آرایش جدید رسانهای است که فرصت روایت اول را از رسانههای خودی میگیرد و برای دشمنان فرصت و اعتمادسازی میکند.
نصراللهی بیان داشت: گاهی هم رسانهها و مسؤولان با تعجیل در اتمام در موضوعات مهم و راهبردی، ناخواسته به دشمن فرصت بهرهبرداری داده میدهند.
بهرهبرداری از شبکههای اجتماعی به نفع خود
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه ادامه داد: بر خلاف باور بسیاری از مردم، اگر میخواهیم روی جوانان اثر مثبتی داشته باشیم و اگر در دوره پنجم انقلاب برای جوانان در فضای مجازی احساس خطر میکنیم و سبک زندگی آنها را در خطر میبینیم برای این اصلاح باید از شبکههای اجتماعی استفاده کنیم.
وی افزود: معماری خاص فضای مجازی و رسانهها تبدیل مکان به فضاست، رسانهها امروزه محدود به مکان و مقررات خاصی نیستند. آنها ارزش خبری را تغییر دادند و چیزی به نام ارزش خبری تازگی و مجاورت همانند قبل وجود ندارد و رقابت روی دقایق و ثانیههاست.
نصراللهی خاطرنشان کرد: امروزه شاهد این هستیم که ارتباط فرامحلی شکلگرفته و مخاطب خودش دروازه بان است. آن زمان که رسانهها فکر میکردند هر چه آنها انتخاب کنند مخاطب هم چارهای جز پذیرفتن آن ندارد تمام شد؛ امروزه مخاطب بر رسانهها و حتی دستگاههای نظارتی رسمی هم نظارت میکند.
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه شبکههای اجتماعی را محور بسیاری از جریان سازیها در سالهای اخیر دانست و گفت: نمونههای متعدد جریان سازی در شبکههای اجتماعی نشان داده است معادلات قدرت و مدیریت افکار عمومی تغییر کرده است و امروز ابرقدرتهای واقعی کسانی هستند که پلتفرمهای مختلف را در اختیار دارند و با درک آرایش رسانهای جدید و فعالیت به موقع و هوشمندانه و همافزا روایت اول از آن خود میکنند.
وی از اهمیت حضور رسانههای انقلابی در دهه پنجم انقلاب عنوان کرد: در ۲۳ وب سایت برتر هیچ سایت ایرانی مشاهده نمیشود؛ ما در دهه پنجم انقلاب باید حتماً در آرایش رسانهای شرکت و نقش داشته باشیم و اگر میخواهیم گزاره غلط اسلام هراسی و ایران هراسی را پاک کنیم و از انقلاب اسلامی تصویر درستی ارائه کنیم حتماً باید نقش داشته باشیم.
نصراللهی تصریح کرد: شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در فیک نیوزها دارند که میتوانند در آیندهای نزدیک در موضوعات ارتباطات سیاسی و سبک زندگی و سلامت اثرگذار باشند.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ابراز داشت: اگر قرار باشد جنگ شناختی و ناتوی فرهنگی رسانههای غربی را خنثی کنیم و روایت درست خودمان را غالب کنیم و افکار عمومی کمتر تحت تأثیر رسانههای خارجی باشند، چاره نداریم جز اینکه روی سواد رسانهای مردم کار شود؛ از طرفی هم باید در این فضاها و شبکهها حضور داشته باشیم و دست و پای نیروهای خودی و متعهد را نبندیم. در فضای مجازی باید مانند زمان دفاع مقدس دشمن را خلع سلاح کرد و با سلاح خودش آنها را شکست داد.
در پلتفرمها حضور هوشمندانه داشته باشید
نصراللهی معتقد بود: اگر پلتفرم خودمان را داشته باشیم و در زمین خودمان باشیم خیلی خوب است، اما تا وقتی که این اتفاق نیفتاده است نباید خودمان را خلع سلاح کنیم. پهپادهای آمریکایی را گرفتیم و مهندسی معکوس کردیم و قدرت بازدارندگی نظامی ایجاد کردیم؛ بنابراین نباید فریب مشاورههای غلط افراد به ظاهر دلسوز را خورد، ما تا زمانی که خودمان این پلتفرمها را نداشته باشیم، باید در تمامی پلتفرمها حضور فعال داشته باشیم و هر چه حضور ما بیشتر باشد میتوانیم بهتر جلوی خنثیسازی فعالیت دشمن را بگیریم.
اخباری که اول دشمن پوشش میدهد بعد صدا و سیما
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی درباره برخی انتقادهای شرکتکنندگان در نشست مجازی به صدا و سیما گفت: رسانهها به ویژه صدا و سیما حریم و حرم انقلاب اسلامی هستند و ما مدافع حرم هستیم؛ پس اگر از رسانههای داخلی انتقاد میکنیم از سر دلسوزی و حمایت است.
وی ادامه داد: مشکلات صدا و سیما باید حتماً با بیرون از سازمان حل بشود؛ چون در دهه پنجم انقلاب اسلامی نمیتوانیم شاهد این باشیم که روایت اول در خبرهای مهم مثل ترور فخری زاده را اول دشمن اعلام کند؛ این مسائل که امروزه به عنوان دلایل عملکرد تأخیری و نادرست رسانه ملی مطرح میشود قابلقبول نیست. یا باید مشکلات موجود حل شود و یا باید به تعبیر رهبری در بیانیه گام دوم به جوانان میدان داده شود تا در شکستن محاصره تبلیغاتی نقش داشته و پیشگام باشند.
نصراللهی خاطرنشان کرد: البته رسانه فقط صدا و سیما نیست و انتقادها هم نباید به رسانه ملی محدود شود؛ چرا از ظرفیتهای رسمی رسانهای کشور مثل خبرگزاریها استفاده مناسب برای تقویت گفتمان انقلاب نشده است.
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه با تأکید بر ضرورت استفاده از ظرفیتهای رسانههای غیررسمی در مقابله با جنگ شناختی و خروج از محاصره تبلیغاتی گفت: در پیروزی انقلاب اسلامی صدا و سیما و مطبوعات و خبرگزاری ایرنا را نداشتیم؛ این رسانهها با انقلاب نبودند، مدلی که حضرت امام(ره) با آن انقلاب کرد استفاده از ظرفیت رسانههای مردمی و امکانات موجود غیررسمی مثل نوار کاست و منبر بود، البته حق مردم است که امروزه این رسانهها در تراز انقلاب اسلامی باشند و از آنها حداکثر استفاده شود اما محدود شدن به استفاده از رسانههای رسمی و دلخوش بودن به آنها اشتباه است، نیروهای انقلاب نباید خود را به این رسانهها محدود کنند.
گفتنی است، نشست برخط «تحولات و آرایش رسانهها در دهه پنجم انقلاب اسلامی، فرصتها و مسؤولیتها» را مرکز فضای مجازی بسیج اصفهان به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار کرد.
انتهای پیام/۶۳۰۵۸/
منبع: فارس
کلیدواژه: اکبر نصراللهی انقلاب اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی شبکه های اجتماعی روایت رئیس دانشکده علوم اجتماعی دهه پنجم انقلاب اسلامی ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی انقلاب اسلامی شبکه های اجتماعی رسانه های رسمی داشته باشیم جدید رسانه ای رسانه ها رسانه ای آرایش رسانه افکار عمومی رسانه ها فضای مجازی جریان سازی رسانه ها صدا و سیما رسانه ها روایت اول پلتفرم ها فرصت ها شبکه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۷۷۵۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شناخت گامبهگام و تدریجی جریان اسرائیل
علیانی با بررسی موبهموی روایتهای تاریخی و دستیابی به شناختی دقیق از شخصیتهای مؤثر و صاحبان ایده تشکیل این سازمان تروریستی بزرگ، در کتاب متاستاز، کل این ماجرایی را که مثل غده سرطانی، نزدیک به یک قرن، درد و رنج را بر پیکره بشر تحمیل کرده، مورد نقد و موشکافی قرار داده است. علت دیگر اشتیاق من برای خواندن این کتاب، توانایی نویسنده در استفاده از زبان روایی است. کتاب و مقاله در موضوع فلسطین و اسرائیل کم نداریم اما بسیاری از آنها پژوهش صرف بهمعنای گردآوری اندیشه و اطلاعات دیگر منابع بهشکل مکانیکی و تکرار حرفهای قبل هستند بدون ذرهای نگاه جدید که درخور وقایع امروز باشند. زبان بیشتر منابع پژوهشی، ثقیل و مغلق، خستهکننده و ملالآور است. انگار رسم زمانه است که محقق سخت حرف بزند و سادهسازی مفاهیم را نه فقط مزیتی برای اثرش نمیداند که از آن دوری میکند. ماجرا مثل دستخط بد پزشکها در نسخهنویسی است. خرچنگقورباغهنویسی رابطه مستقیم با سواد پزشک دارد. هر قدر ناخواناتر بنویسد، یعنی باسوادتر است.۱- صدای نویسنده در تمام کتاب شنیده میشود
علیانی از معدود نویسندگانی است که یافتههای مهم و جدی خود را با زبانی ساده و صمیمی روایت میکند. صدای او در تمام متن متاستاز اسرائیل شنیده میشود. گاهی خواننده را مورد عتاب قرار میدهد! شاید ناسزای ریزی هم به او بگوید تا از خواب بیدارش کند! قضاوت را بهعهده مخاطب میگذارد و اصراری برای تأیید نظراتش ندارد. خب بیتردید جای چنین کتابی در انبوه منابع خالی بود اما باید دید اصل حرف او در این کتاب چیست. علیانی در مقدمه کتاب به این موضوع اشاره میکند تا اول بسما... تکلیف خودش و خواننده را روشن کند. پیوستگی ترور و تعدی و تبعیض از سالها قبل از روز نکبت تا همین امروز هرگز قطع نشده است. بررسی پیوستگی این سه «ت» به این معناست که اسرائیل بزرگترین و کاملترین نماد تبعیض و ترور و تعدی است. اسرائیل نه فقط یک کشور یا ملت یا حتی حاکمیت نیست که یک سازمان بزرگ تروریستی است. مگر میشود کسانی را پیدا کرد که با توجه به عملکرد ۸۰ ـ۷۰ ساله اسرائیل، سرطانی و سمی بودن این تشکیلات برایشان محرز نشده باشد؟! در آن سال، هنوز ماجرای طوفانالاقصی در میان نبود و جنگ غزهای وجود نداشت اما در کتاب متاستاز به خطر جهانی این سازمان تروریستی بزرگ و علت اصلی حمایت آمریکا از اسرائیل بهطور محکم و مبرهن اشاره شده است.
۲- درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد!
راست میگویند که محققان واقعی همیشه چند قدم جلوتر از جامعه حرکت میکنند و بیاعتنایی به نظرات آنها، یعنی کشتن زمان و درجازدن علمی. امروز که بیش از شش ماه از آغاز فاجعه نسلکشی غزه میگذرد، باور کردم که بسیاری از خواص هنوز هم موضوع اسرائیل را جهانی نمیبینند و با تقلیل و تحدید این موضوع به بحثهای حاکمیتی، کمترین واکنشی به وقایع اخیر ندارند. منظورم از واکنش، دادن شعار مرگ بر اسرائیل نیست؛ بلکه تلاشی است برای کسب آگاهی به این موضوع و در حد امکان، روشنگری نسبت به آن. علیانی با زبانی ساده و به دور از شعارزدگی به این نکته مهم اشاره میکند که من و امثال من با اسرائیل چه کار داریم؟ اسرائیل با ما کار دارد. صهیونیستها گریبان دنیا را گرفتهاند. هنوز با خواندن اخبار، این حجم از پلیدی و پلشتی انسان را شگفتزده میکند! ارتباط دین یهود و اسرائیل مثل متاستاز است. صهیونیسم سرطانی است که در دل یهودیت شکل گرفته است. درباره کسی که به سرطان مبتلا شده، کل بدن را نباید متهم کرد؛ بلکه همان غده سرطانی را باید شناخت و برای درمان، آن را از بین برد.
۳- شناخت گامبهگام و تدریجی جریان اسرائیل
نقطه قوت کتاب متاستاز، شناخت گامبهگام و تدریجی جریان اسرائیل در دل تاریخ است. عنوان فصل اول «از هیچ تا پیچ» است. در بخش اول و طی ۱۴ فصل، داستان از «هرتسل» و نخستین ماجراهای یهودیان و شکلگیری ایده صهیونیسم بهعنوان یک ایده سیاسی، حاکمیتی آغاز میشود. علیانی با روکردن اسناد و مدارک دستاول به این موضوع میپردازد که چطور صهیونیستها مسلح شدند، از کجا تأمین مالی شدند، چگونه استقرار یافتند و چطور توانستند در جبهههای مختلف با حاکمیتها و آدمهای مختلف بجنگند و باقی بمانند. این ممکن نبود مگر با تأسیس گروههای مختلف آموزشدیده مسلح، مخفی و امنیتی. همه این آغازها از هیچ بود، اززمانی که عملا نه صهیونیستی درکاربودونه مهاجری ونه بمب اتمی،اما بالاخره زمان گذشت واینها همه پدیدآمدو صهیونیسم به یک پیچ تاریخی رسید؛ جایی که باید تصمیم میگرفت نامزد نفرتانگیزش انگلیس را در آغوش نگه دارد یا به سویی دیگر بچرخد و برای دیگران لَوندی کند. اگر این چرخش تاریخی نبود،امروزچنین حجمی ازخباثت وانسانستیزی برهم انباشته نشده بود.
۴- هلوکاست کجای داستان اسرائیل است؟
نویسنده در بخش اول کتاب یادی میکند از هلوکاست؛ از اینکه هلوکاست کجای داستان اسرائیل است و ما کجای داستان هلوکاست نشستهایم؟ علیانی بدون آنکه اسیر تبلیغات و روایت مشهور ماجرای هلوکاست شود، با روایتی کوتاه، ساده، منطقی و مبتنی بر دودوتا چهارتای خودمان به موضوع هلوکاست میپردازد. نویسنده، یهودستیزی نازیها را رد نمیکند، زیرا ردپای نفرت هیتلر را در انبوه سخنرانیهای تصویری و صوتیاش یافته است. هیتلر همانقدر نژادپرست بود که اسرائیلیها هستند. بهدلیل حجم غیر قابل تصور تبلیغات در بزرگنمایی هلوکاست، علیانی علاقهای به کشف عدد و رقم کشتهها یا رد و تأیید قصههای واقعی یا برساخته آن ندارد. او به مواردی میپردازد که امروز برای هرمحققی قابل تحلیل و اثبات است. ازنظر او فارغ از طول و عرض وعمق این ماجرا، اسرائیل یک لقمه چرب و خوشخوراک به نام هلوکاست را ازدست نمیدهد.تبلیغ مداوم و وسیع درباره هلوکاست از وظایف اصلی دستگاه تبلیغاتی کارآمداما بسیارغیرانسانی اسرائیل است. هلوکاست آورده مالی بسیاری برای اسرائیل داشته و دارد.
۵- چه کسی محق است به هلوکاست استناد کند؟
در بحث هلوکاست دو موضوع وجود دارد که اگر این دو نبود، علیانی به ماجرای هلوکاست وارد نمیشد؛ اولین آن، ادعای یکتایی و فراگیری هلوکاست است. مدعای عجیبی که پایه و اساسی ندارد. میگویند: هلوکاست هیچ مشابهی ندارد. علیانی معتقد است این ادعا نوعی شعبدهبازی موجه است؛ چون با هیچ دلیل عقلی نمیتوان آن را اثبات کرد. مثلا شباهتی بین کشتار مردم ویتنام و یهودیان در جنگ دوم جهانی نیست. خوب آنها هم میتوانند مدعی شوند جنگ ویتنام هیچ مشابه تاریخی ندارد. دومین موضوع که برای نویسنده در ماجرای هلوکاست اهمیت دارد، این که چه کسی محق است به هلوکاست استناد کند؟ چرا بهقول معروف، نعل را وارونه زدهاند؟ چرا متهم جای دادستان نشسته است؟ هلوکاست حاصل چیزی جز نژادپرستی و تبعیضگرایی نمیتواند باشد. الان ماهیت اسرائیل چیزی غیر از این است؟ هلوکاست فارغ از یک چارچوب تبلیغی نامفهوم و غیرقابل درک، هیچ ربطی به اسرائیل ندارد. هلوکاست اگر قربانیشدن یهودیان است، شاید بتوان مدعی شد آن یهودیان دو بار قربانی شدند: یک بار در جنگ نازیها و یک بار در جنگ صهیونیستها.
۶- به دنبال ریشه تشکیل اسرائیل
نویسنده در بخش دوم و سوم کتاب «متاستاز اسرائیل» با گامهایی کوتاه و شمرده، ریشه تشکیل اسرائیل را دنبال میکند. در بخش دوم و در دنیایی که قدرتهای بزرگ مالی و سیاسی در یک لحظه، خود و تمام تبارشان را به مشتری و به قیمت میفروشند، علیانی به این سؤال پاسخ میدهد که اسرائیل چه ارزش افزودهای برای آنان دارد! آنان نهفقط اسرائیل را نمیفروشند که رسما در نهان پروارش میکنند و نگهش میدارند. ارزش استراتژیک اسرائیل کجا و چقدر است و ارزش افزودهاش کجاست و چقدر؟جنگهای این موجود شرور و آدمخوار و متعهدنبودنش به هیچ ارزش عمومی و بینالمللی، پاسخ به این پرسش را دشوار میکند. آیا هدف نهایی این بازی چیزی است که انسان اعم از ایرانی و غیرایرانی، مسلمان و غیرمسلمان، بتواند با آن کنار بیاید؟ آیا اساسا امیدی هست که این موجود، خودش به اتاقش برود و به کارهای بدش فکر کند و متنبه بیرون بیاید؟
۷- صبر و تأنی و پختگی در رسیدن به حرف آخر
کتاب متاستاز اسرائیل، مصداق همان مثال معروف است که «دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راهرفتن آموخت!» صبر و تأنی و پختگی در رسیدن به حرف آخر، ویژگی بارز این کتاب است. قرار نیست با تعصب و شعار، چیزی ثابت یا رد شود. این کتاب قرار است خواننده را به فکر فرو ببرد. او را با سؤالاتی درونی مواجه و وجدانش را بیدار کند که مقابل این جرثومه فساد و تباهی سکوت نکند. دستکم در برخورد با خود و در نهانخانه دل میتوان حقیقت را یافت و در مقابلش سر فرود آورد. بخش سوم کتاب با عنوان «از هست تا شود» از فصلهای بسیار جذاب وخواندنی کتاب است؛ وضع و حال معدود افرادی در اسرائیل که تلاش میکنند تروریست نباشند؛ روایت درگیری اسرائیل با انسانها. فرقی نمیکند این انسانها فلسطینی باشند یا ایرانی. روایتهای مربوط به آتشافروزی بهمعنای عینی و غیراستعماری آن، درختان زیتون فلسطین و تخریب و نگاهبانی از آنان، انتفاضه و مفهوم مبارزه بهوسیله هرچه هست حتی با سنگ یا مفهوم مقاومت تا همیشه و عکسالعملهای پنهانمانده اسرائیلیها در برابر مقاومت، کاردزنی فلسطینیها بهعنوان حرکتی که در پی بخشیدن تحرک و هیجان بیشتر به مبارزه و کشیدن مبارزه به عرصه جهانی است، شهرکسازی و غصب زمین و خانه و نهایتا جنگ تبلیغاتی اسرائیل علیه اذهان عمومی دنیا.
۸- اسرائیل چه میخواهد و چه میکند؟
در فصلهای پایانی، نویسنده مخاطب رابه اینسو میبرد که بایدبه این پرسش پاسخ داد: اسرائیل چه میخواهد وچه میکند؟ انسانها دربرابر اسرائیل چه میتوانند بکنند وهرنوع برخوردی با اسرائیل، نیازمند چه حدی ازهزینه و متضمن چه حدی از دستاوردهای مفید برای جوامع انسانی است؟ آیامیتوان اسرائیل رابوسید وهمهچیزرابهخوبی وخوشی تمام کرد؟ میتوان به سرزمین فلسطین لشکر کشید و مسأله را با راهحلهای نظامی حل کرد؟ میتوان بدون خوشبینی و بدون نظامیگری، با اسرائیل پای میز مذاکره نشست؟ یا راهحل را باید در افقهای مأنوس و معهود در افقی دیگر جستوجو کرد؟
۹- «پیوست» روایتهایی از فجایع اسرائیل
در بخش آخر کتاب با عنوان «پیوست» روایتهایی از فجایع اسرائیل آمده است: کشتار دیریاسین یا فجایع مرگباری از این دست که با شدت و حدت در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد، جمعیت زیادی از فلسطینیها را متقاعد کرد که ماندن یعنی جانباختن! همین تصور و باور بعد از کشتار بیرحمانه فلسطینیها در روستای دیریاسین منجر به موج بزرگ مهاجرت از فلسطین شد. قصه امروز غزه نیز ادامه همین فجایع است. اسرائیل بهدنبال زمینزدن ملتی است که گرسنه، برهنه و تشنه مقابل دشمن سر تا پا مسلح ایستاده و حاضر به ترک میدان نیست.علیانی با آوردن روایتهای تمرد جوانان اسرائیلی از شرکت در دوره سربازی و اعتراضهای مدنی در دل جامعه چهلتکه اسرائیل به این موضوع میپردازد که این اعتراضات درواقع نشانههای پایان ایدئولوژی انگیزشی صهیونیسم و تبدیل یک سازمان ترور به یک تشکیلات اقتصادیاجتماعی است.عنوان روزآمد و جذاب کتاب توانسته بار معنایی و مفهومی آن را بهخوبی در ذهن مخاطب تداعی کند و نامی ماندگار و اثرگذار باشد.